حضرت زهرا
حضرت زهرا
حضرت فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود ke بارها مورد عنایت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مىشد ke اینک be برخى از آنها اشاره مى کنیم :
پیامبر عالى قدر اسلام be شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى ra از پاى درآورده بود؛ او براى پاره نانى be اتاقهاى هریک از زنانش مراجعه کرد؛ ولى آنان نــیــز طعامى نداشتند. سرانجام be خانهى دخترش فاطمه علیهاالسلام سرکشید؛ تا در آن خانهى امید be مقصود رسد؛ ولى فاطمه علیهاالسلام و بچههایش گرسنه بودند و تکهنانى در آنجا نــیــز be دست نیامد.
هنوز چند دقیقه بیش نبود ke رسول گرامى اسلام منزل دخترش ra ترک کرده بود ke مختصر طعامى از سوى یکى از همسایهها be آن بانو رسید. فاطمه علیهاالسلام ba خود گفت: سوگند be خدا؛ خود و فرزندانم گرسنه مىمانم؛ ولى ایــن تکه نان و گوشت ra be پدرم مىخورانم؛ و لذا یکى از حسنین ra be دنبال پدر فرستاد و او ra دوباره be خانهاش دعوت کرد.
زندگینامه حضرت زهرا
فاطمه (علیها السلام) در نزد مسلمانان برترین و والامقام ترین بانوی جهان در تمام قرون و اعصار میباشد. ایــن عقیده بر گرفته از مضامین احادیث نبوی است. ایــن طایفه از احادیث؛ اگــر چــه از لحاظ لفظی دارای تفاوت هستند؛ امــا دارای مضمونی واحد میباشند. در یکی از ایــن گفتارها (که البته مورد اتفاق مسلمانان؛ اعم از شیعه و سنی است)؛ رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: “فاطمه سرور زنان جهانیان است”. اگــر چــه بنابر نص آیه شریفه قرآن؛ حضرت مریم برگزیده زنان جهانیان معرفی گردیده و در نزد مسلمانان دارای مقامی بلند و عفت و پاکدامنی مثالزدنی میباشد و از زنان برتر جهان معرفی گشته است؛ امــا او برگزیدهی زنان عصر خویش بوده است. ولــی علو مقام حضرت زهرا (علیها السلام) تنها محدود be عصر حیات آن بزرگوار نمیباشد و در تمامی اعصار جریان دارد. لذا اســت ke پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در کلامی دیگر صراحتاً فاطمه (علیها السلام) ra سرور زنان اولین و آخرین ذکر مینمایند. امــا نکتهای دیگر نــیــز در ایــن دو حدیث نبوی و احادیث مشابه دریافت میشود و آن اینست ke اگــر فاطمه (علیها السلام) برترین بانوی جهانیان اســت و در بین زنان از هــر جهت؛ کسی دارای مقامی والاتر از او نیست؛ پــس شناخت سراسر زندگانی و تمامی لحظات حیات او؛ از ارزش فوق العاده برخوردار میباشد. چرا ke آدمی ba دقت و تأمل در آن میتواند be عالیترین رتبههای روحانی نائل گردد. از ســوی دیگر ba مراجعه be قرآن کریم درمییابیم ke آیات متعددی در بیان شأن و مقام حضرتش نازل گردیده اســت ke از آن جمله میتوان be آیهی تطهیر؛ آیه مباهله؛ آیات آغازین سوره دهر؛ سوره کوثر؛ آیه اعطای حق ذی القربی و… اشاره نمود ke خود تأکیدی بر مقام عمیق آن حضرت در نزد خداوند است. ایــن آیات ba تکیه بر توفیق الهی؛ در مقالات دیگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ما در ایــن قسمت be طور مختصر و ba رعایت اختصار؛ be مطالعه شخصیت و زندگانی آن بزرگوار خواهیم پرداخت.
نام؛ القاب؛ کنیهها
نام مبارک آن حضرت؛ فاطمه (علیها السلام) اســت و از بــرای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا؛ صدیقه؛ طاهره؛ مبارکه؛ بتول؛ راضیه؛ مرضیه؛ نــیــز ذکر شده است.
فاطمه؛ در لغت be معنی بریده شده و جدا شده میباشد و علت ایــن نامگذاری بر طبق احادیث نبوی؛ آنست که: پیروان فاطمه (علیها السلام) be سبب او از آتش دوزخ بریده؛ جدا شده و برکنارند.
زهرا be معنای درخشنده اســت و از امام ششم؛ امام صادق (علیه السلام) روایت شده اســت که: “چون دخت پیامبر در محرابش میایستاد (مشغول عبادت میشد)؛ نورش بــرای اهل آسمان میدرخشید؛ همانطور ke نور ستارگان بــرای اهل زمین میدرخشد.”
صدّیقه be معنی کسی اســت ke be جز راستی چیزی از او صادر نمی شود. طاهره be معنای پاک و پاکیزه؛ مبارکه be معنای ba خیر و برکت؛ بتول be معنای بریده و دور از ناپاکی؛ راضیه be معنای راضی be قضا و قدر الهی و مرضیه یعنی مورد رضایت الهی.(1)
کنیههای فاطمه (علیها السلام) نــیــز عبارتند از ام الحسین؛ ام الحسن؛ ام الائمه؛ ام ابیها و…
ام ابیها be معنای مادر پدر میباشد و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دخترش ra ba ایــن وصف میستود؛ ایــن امر حکایت از آن دارد ke فاطمه (علیها السلام) بسان مادری بــرای رسول خدا بوده است. تاریخ نــیــز گواه خوبی بر ایــن معناست؛ چــه هنگامی ke فاطمه در خانه پدر حضور داشت و پــس از وفات خدیجه (سلام الله علیها) غمخوار پدر و مایه پشت گرمی و آرامش رسول خدا بود و در ایــن راه از هیچ اقدامی مضایقه نمینمود؛ چــه در جنگها ke فاطمه بر جراحات پدر مرهم میگذاشت و چــه در تمامی مواقف دیگر حیات رسول خدا.
مادر و پدر
همانگونه ke میدانیم؛ نام پدر فاطمه (علیها السلام) محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم) اســت ke او رسول گرامی اسلام؛ خاتم پیامبران الهی و برترین مخلوق خداوند میباشد. مادر حضرتش خدیجه دختر خویلد؛ از زنان بزرگ و شریف قریش بوده است. او نخستین بانویی اســت ke be اسلام گرویده اســت و پــس از پذیرش اسلام؛ تمامی ثروت و دارایی خود ra در خدمت be اسلام و مسلمانان مصرف نمود. خدیجه در دوران جاهلیت و دوران پیش از ظهور اسلام نــیــز be پاکدامنی مشهور بود؛ تا جایی ke از او be طاهره (پاکیزه) یاد میشد و او ra بزرگ زنان قریش مینامیدند.
ولادت
فاطمه (علیها السلام) در سال پنجم پــس از بعثت(2) و در روز 20 جمادی الثانی در مکه be دنیا آمد. چــون be دنیا پانهاد؛ be قدرت الهی لب be سخن گشود و گفت: “شهادت میدهم ke جز خدا؛ الهی نـیـسـت و پدرم رسول خدا و آقای پیامبران اســت و شوهرم سرور اوصیاء و فرزندانم (دو فرزندم) سرور نوادگان میباشند.” اکثر مفسران شیعی و عدهای از مفسران بزرگ اهل تسنن نظیر فخر رازی؛ آیه آغازین سوره کوثر ra be فاطمه (علیها السلام) تطبیق نمودهاند و او ra خیر کثیر و باعث بقا و گسترش نسل و ذریه پیامبر اکرم ذکر نمودهاند. شایان ذکر اســت ke آیه انتهایی ایــن سوره نــیــز قرینه خوبی براین مدعاست ke در آن خداوند be پیامبر خطاب میکند و میفرماید همانا دشمن تو ابتر و بدون نسل است.
مکارم اخلاق
سراسر زندگانی صدیقه طاهره (علیها السلام)؛ مملو از مکارم اخلاق و رفتارهای نمونه و انسانی است. ما در ایــن مجال جهت رعایت اختصار تنها be سه مورد اشاره مینماییم. امــا دوباره تأکید میکنیم ke ایــن موارد؛ تنها بخش کوچکی از مکارم اخلاقی آن حضرت است.
1- از جابر بن عبدالله انصاری؛ صحابی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) منقول اســت که: مردی از اعراب مهاجر ke فردی فقیر مستمند بود؛ پــس از نماز عصر از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) طلب کمک و مساعدت نمود. حضرت فرمود ke من چیزی ندارم. ســپــس او ra be خانه فاطمه (سلام الله علیها) ke در کنار مسجد و در نزدیکی خانه رسول خدا قرار داشت؛ راهنمایی نمودند. آن شخص be همراه بلال (صحابی و مؤذن رسول خدا) be در خانه حضرت فاطمه (علیها السلام) آمد و بر اهل بیت رسول خدا سلام گــفــت و ســپــس عرض حال نمود. حضرت فاطمه (علیها السلام) ba وجود اینکه سه روز بود خود و پدر و همسرش در نهایت گرسنگی be سر میبردند؛ چــون از حال فقیر آگاه شد؛ گردنبندی ra ke فرزند حمزه؛ دختر عموی حضرت be ایشان هدیه داده بود و در نزد آن بزرگوار یادگاری ارزشمند محسوب میشد؛ از گردن باز نمود و be اعرابی فرمود: ایــن ra بگیر و بفروش؛ امید اســت ke خداوند بهتر از آن ra نصیب تو نماید. اعرابی گردنبند ra گرفت و be نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بازگشت و شرح حال ra گفت. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از شنیدن ماجرا؛ متأثر گشت و اشک از چشمان مبارکش فرو ریخت و be حال اعرابی دعا فرمود. عمار یاسر (از اصحاب پیامبر) برخاست و اجازه گرفت و در برابر اعطای غذا؛ لباس؛ مرکب و هزینه سفر be اعرابی؛ آن گردنبند ra از او خریداری نمود. پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) از اعرابی پرسید: آیا راضی شدی؟ او در مقابل؛ اظهار شرمندگی و تشکر نمود. عمار گردنبند ra در پارچه ای یمانی پیچیده و آنرا معطر نمود و be همراه غلامش be پیامبر هدیه داد. غلام be نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و جریان ra باز گفت. حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) غلام و گردنبند ra be فاطمه (علیها السلام) بخشید. غلام be خانهی صدیقه اطهر آمد. زهرا (علیها السلام)؛ گردنبند ra گرفت و غلام ra در راه خدا آزاد نمود.
گویند غلام در ایــن هنگام تبسم نمود. هنگامی ke علت ra جویا شدند؛ گفت: چــه گردنبند ba برکتی بود؛ گرسنهای ra سیر کــرد و برهنهای ra پوشانید؛ پیادهای ra صاحب مرکب و فقیری ra بینیاز کــرد و غلامی ra آزاد نمود و سرانجام be نزد صاحب خویش بازگشت.
2- رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در شب زفاف پیراهن نویی ra بــرای دختر خویش تهیه نمود. فاطمه (علیها السلام) پیراهن وصلهداری نــیــز داشت. سائلی بر در خانه حاضر شــد و گفت: من از خاندان نبوت پیراهن کهنه میخواهم. حضرت زهرا (علیها السلام) خواست پیراهن وصلهدار ra مطابق خواست سائل be او بدهد ke be یاد آیه شریفه “هرگز be نیکی دست نمییابید مگر آنکه از آنچه دوست دارید انفاق نمایید”؛ افتاد. در ایــن هنگام فاطمه (علیها السلام) پیراهن نو ra در راه خدا انفاق نمود.
3- امام حسن مجتبی در ضمن بیانی؛ عبادت فاطمه (علیها السلام)؛ توجه او be مردم و مقدم داشتن آنان بر خویشتن؛ در عالیترین ساعات راز و نیاز ba پروردگار ra ایــن گونه توصیف مینمایند: “مادرم فاطمه ra دیدم ke در شب جمعهای در محراب عبادت خویش ایستاده بود و تا صبحگاهان؛ پیوسته be رکوع و سجود میپرداخت. و شنیدم ke بر مردان و زنان مؤمن دعا میکرد؛ آنان ra نام میبرد و بسیار برایشان دعا مینمود امــا بــرای خویشتن هیچ دعایی نکرد. پــس be او گفتم: ای مادر؛ چرا بــرای خویش همانگونه ke بــرای غیر؛ دعا مینمودی؛ دعا نکردی؟ فاطمه (علیها السلام) گفت: پسرم ! اول همسایه و ســپــس خانه.”
ازدواج و فرزندان آن حضرت
صدیقه کبری خواستگاران فراوانی داشت. نقل اســت ke عدهای از نامداران صحابه از او خواستگاری کردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) be آنها فرمود ke اختیار فاطمه در دست خداست. بنا بر آنچه ke انس بن مالک نقل نموده است؛ عدهای دیگر از میان نامداران مهاجرین؛ بــرای خواستگاری فاطمه (علیها السلام) be نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رفتند و گـفـتـنـد حاضریم بــرای ایــن وصلت؛ مهر سنگینی ra تقبل نماییم. رسول خدا همچنان مسأله ra be نظر خداوند موکول مینمود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شــد و گفت: “ای محمد! خدا بر تو سلام میرساند و میفرماید فاطمه ra be عقد علی درآور؛ خداوند علی ra بــرای فاطمه و فاطمه ra بــرای علی پسندیده است.” امام علی (علیه السلام) نــیــز از خواستگاران فاطمه (علیها السلام) بود و حضرت رسول بنا بر آنچه ke ذکر گردید؛ be امر الهی ba ایــن وصلت موافقت نمود. در روایات متعددی نقل گشته اســت ke پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: اگــر علی نبود؛ فاطمه همتایی نداشت. بدین ترتیب بود ke مقدمات زفاف فراهم شد. حضرت فاطمه (علیها السلام) ba مهری اندک (بر خلاف رسوم جاهلی ke مهر بزرگان بسیار بود) be خانه امام علی (علیه السلام) قدم گذارد.(3) ثمره ایــن ازدواج مبارک؛ 5 فرزند be نامهای حسن؛ حسین؛ زینب؛ ام کلثوم و محسن (که در جریان وقایع پــس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شد)؛ بود. امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) از امامان 12 گانه میباشند ke در دامان چنین مادری تربیت یافتهاند و 9 امام دیگر (به غیر از امام علی (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام)) از ذریه امام حسین (علیه السلام) میباشند و بدین ترتیب و از طریق فاطمه (علیها السلام) be رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) منتسب میگردند و از ذریه ایشان be شمار میروند.(4) و be خاطر منسوب بودن ائمه طاهرین (به غیر از امیر مؤمنان (علیه السلام)) be آن حضرت؛ فاطمه (علیها السلام) ra “ام الائمه” (مادر امامان) گویند.
زینب (سلام الله علیها) ke بزرگترین دختر فاطمه (علیها السلام) be شمار میآید؛ بانویی عابد و پاکدامن و عالم بود. او پــس از واقعه عاشورا؛ و در امتداد حرکت امام حسین (علیه السلام)؛ آن چنان قیام حسینی ra نیکو تبیین نمود؛ ke پایههای حکومت فاسق اموی be لرزه افتاد و صدای اعتراض مردم نسبت be ظلم و جور یزید بارها و بارها بلند شد. تا جایی ke حرکتهای گستردهای بر ضد ظلم و ستم او سازمان گرفت. آنچه از جای جای تاریخ درباره عبادت زینب کبری (علیها السلام) بدست میآید؛ آنست ke حــتـی در سختترین شرایط و طاقتفرساترین لحظات نــیــز راز و نیاز خویش ba پروردگار خود ra ترک ننمود و ایــن عبادت و راز و نیاز او نــیــز ریشه در شناخت و معرفت او نسبت be ذات مقدس ربوبی داشت.
ام کلثوم نــیــز ke در دامان چنین مادری پرورش یافته بود؛ بانویی جلیل القدر و خردمند و سخنور بود ke او نــیــز پــس از عاشورا be همراه زینب (سلام الله علیها) حضور داشت و نقشی عمده در آگاهی دادن be مردم ایفا نمود.
فاطمه (علیها السلام) در خانه
فاطمه (علیها السلام) ba آن هــمــه فضیلت؛ همسری نیکو بــرای امیر مؤمنان بود. تا جایی ke روایت شده هنگامی ke علی (علیه السلام) be فاطمه (علیها السلام) مینگریست؛ غم و اندوهش زدوده میشد. فاطمه (علیها السلام) هیچگاه حــتـی اموری ra ke میپنداشت امام علی (علیه السلام) قادر be تدارک آنها نیست؛ از او طلب نمی نمود. اگــر بخواهیم هــر چــه بهتر رابطه زناشویی آن دو نور آسمان فضیلت ra بررسی نماییم؛ نیکوست از امام علی (علیه السلام) بشنویم؛ چــه آن هنگام ke در ذیل خطبهای be فاطمه (علیها السلام) ba عــنــوان بهترین بانوی جهانیان مباهات مینماید و او ra از افتخارات خویش بر میشمرد و ya آن هنگام ke میفرماید: “بخدا سوگند ke او ra be خشم در نیاوردم و تا هنگامی ke زنده بود؛ او ra وادار be کاری ke خوشش نیاید ننمودم؛ او نــیــز مرا be خشم نیاورد و نافرمانی هم ننمود.”
مقام حضرت زهرا (علیها السلام) و جایگاه علمی ایشان
فاطمه زهرا (علیها السلام) در نزد شیعیان اگــر چــه امام نیست؛ امــا مقام و منزلت او در نزد خداوند و در بین مسلمانان be خصوص شیعیان؛ نه تنها کمتر از سایر ائمه نیست؛ بـلـکـه آن حضرت همتای امیر المؤمنین و دارای منزلتی عظیمتر از سایر ائمه طاهرین (علیهم السلام) میباشد.
اگر بخواهیم مقام علمی فاطمه (علیها السلام) ra درک کنیم و be گوشهای از آن پی ببریم؛ شایسته اســت be گفتار او در خطبه فدکیه بنگریم؛ چــه آنجا ke استوارترین جملات ra در توحید ذات اقدس ربوبی بر زبان جاری میکند؛ ya آن هنگام ke معرفت و بینش خود ra نسبت be رسول اکرم آشکار میسازد و ya در مجالی ke در آن خطبه؛ امامت ra شرح مختصری میدهد. جای جای ایــن خطبه و احتجاجات ایــن بانوی بزرگوار be قرآن کریم و بیان علت تشریع احکام؛ خود سندی محکم بر اقیانوس بیکران علم اوست ke متصل be مجرای وحی اســت (قسمتی از ایــن خطبه در فراز آخر مقاله خواهد آمد). از دیگر شواهدی ke be آن وسیله میتوان گوشهای از علو مقام فاطمه (علیها السلام) ra درک نمود؛ مراجعه زنان و ya حــتـی مردان مدینه در مسائل دینی و اعتقادی be آن بزرگوار میباشد ke در فرازهای گوناگون تاریخ نقل شده است. همچنین استدلالهای عمیق فقهی فاطمه (علیها السلام) در جریان فدک (که مقداری از آن در ادامه ذکر خواهد گردید)؛ be روشنی بر احاطه فاطمه (علیها السلام) بر سراسر قرآن کریم و شرایع اسلامی دلالت مینماید.
مقام عصمت
در بیان عصمت فاطمه (علیها السلام) و مصونیت او نه تنها از گناه و لغزش بـلـکـه از سهو و خطا؛ استدلال be آیه تطهیر ما ra بینیاز میکند. ما در ایــن قسمت جهت جلوگیری از طولانی شدن بحث؛ تنها اشاره مینماییم ke عصمت فاطمه (علیها السلام) از لحاظ کیفیت و ادله اثبات همانند عصمت سایر ائمه و پیامبر اســت ke در قسمت مربوطه در سایت بحث خواهد شد.
بیان عظمت فاطمه از زبان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ بارها و بارها فاطمه (علیها السلام) ra ستود و از او تجلیل نمود. در مواقع بسیاری میفرمود: “پدرش be فدایش باد” و گاه خم میشد و دست او ra میبوسید. be هنگام سفر از آخرین کسی ke خداحافظی مینمود؛ فاطمه (علیها السلام) بود و be هنگام بازگشت be اولین محلی ke وارد میشد؛ خانه او بود.
عامه محدثین و مسلمانان از هــر مذهب و ba هــر عقیدهای؛ ایــن کلام ra نقل نمودهاند ke حضرت رسول میفرمود: “فاطمه پاره تن من اســت هــر کس او ra بیازارد مرا آزرده است.” از طرفی دیگر؛ قرآن کریم پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ra از هــر سخنی ke منشأ آن هوای نفسانی باشد؛ بدور دانسته و صراحتاً بیان میدارد ke هــر چــه پیامبر میفرماید؛ سخن وحی است. پــس میتوان دریافت ke ایــن هــمــه تجلیل و ستایش از فاطمه (علیها السلام)؛ علتی ماورای روابط عاطفی مابین پدر و فرزند دارد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نــیــز خود be ایــن مطلب اشاره میفرمود. گاه در جواب خردهگیران؛ لب be سخن میگشود ke خداوند مرا be ایــن کار امر نموده و ya میفرمود: “من بوی بهشت ra از او استشمام میکنم.”
اما اگــر از زوایای دیگر be بحث بنگریم و حدیث نبوی ra در کنار آیات شریفه قرآن کریم قرار دهیم؛ مشاهده مینماییم قرآن کریم عقوبت کسانی ke رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ra اذیت نمایند؛ عذابی دردناک ذکر میکند. و ya میفرماید کسانی ke خدا و رسول ra اذیت نمایند؛ خدا آنان ra در دنیا از رحمت خویش دور میدارد و بــرای آنان عذابی خوار کننده آماده مینماید. پــس be نیکی مشخص میشود ke رضا و خشنودی فاطمه (علیها السلام)؛ رضا و خشنودی خداوند اســت و غضب او نــیــز باعث غضب خداست. be بیانی دقیقتر؛ او مظهر رضا و غضب الهی است. چرا ke نمیتوان فرض نمود؛ شخصی عملی ra انــجـام دهد و بدان وسیله فاطمه (علیها السلام) ra بیازارد و موجب آزردگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گردد و بدین سبب مستوجب عقوبت الهی شود؛ امــا خداوند از آن شخص راضی و be عمل او خشنود باشد و در عین رضایت؛ او ra مورد عقوبتی سنگین قرار دهد.
نکتهای دیگر ke از قرار دادن ایــن حدیث در کنار آیات قرآن کریم بدست میآید؛ آنست ke رضای فاطمه (علیها السلام)؛ تنها در مسیر حق بدست میآید و غضب او فــقــط در انحراف از حق و عدول از اوامر الهی حاصل میشود و در ایــن امر حــتـی ذرهای تمایلات نفسانی و ya انگیزههای احساسی مؤثر نیست. چرا ke از مقام عدل الهی؛ بدور اســت شخصی ra be خاطر غضب دیگری ke برخواسته از تمایل نفسانی و ya عوامل احساسی مؤثر بر اراده اوست؛ عقوبت نماید.
احادیث حضرت زهرا
1 قالَتْ فاطِمَهُ الزَّهْراء سلام اللّه علیها: نَحْنُ وَسیلَتُهُ فى خَلْقِهِ؛ وَ نَحْنُ خاصَّتُهُ وَ مَحَلُّ قُدْسِهِ؛ وَ نَحْنُ حُجَّتُهُ فى غَیْبِهِ؛ وَ نَحْنُ وَرَثَهُ اءنْبیائِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 16؛ ص 211.)
ما اهل بیت پیامبر وسیله ارتباط خداوند ba خلق او هستیم ؛ ما برگزیدگان پاک و مقدّس پروردگار مى باشیم ؛ ما حجّت و راهنما خواهیم بود؛ و ما وارثان پیامبران الهى هستیم .
2 قالَتْ علیها السلام : وَ هُوَ الا مامُ الرَبّانى ؛ وَ الْهَیْکَلُ النُّورانى ؛ قُطْبُ الا قْطابِ؛ وَسُلالَهُ الاْ طْیابِ؛ النّاطِقُ بِالصَّوابِ؛ نُقْطَهُ دائِرَهِ الا مامَهِ.(ریاحین الشّریعه : ج 1؛ ص 93.)
در تعریف امام علىّ علیه السلام فرمود : او پیشوائى الهى و ربّانى اســت ؛ تجسّم نور و روشنائى اســت ؛ مرکز توجّه تمامى موجودات و عارفان اســت ؛ فرزندى پاک از خانواده پاکان مى باشد؛ گویندهاى حقّگو و هدایتگر اســت ؛ او مرکز و محور امامت و رهبریّت است.
3 قالَتْ علیها السلام : ابَوا هِذِهِ الاْ مَّهِ مُحَمَّدٌ وَ عَلىُّ؛ یُقْیمانِ اءَودَّهُمْ؛ وَ یُنْقِذانِ مِنَ الْعَذابِ الدّائِمِ إ نْ اطاعُوهُما؛ وَ یُبیحانِهِمُ النَّعیمَ الدّائم إنْ واقَفُوهُما.(بحارالا نوار: ج 23؛ ص 259؛ ح 8.)
حضرت محمّد صلّى اللّه علیه و آله و علىّ علیه السلام ؛ والِدَین ایــن امّت هستند؛ چـنـانـچه از آن دو پیروى کـنـنـد آن ها ra از انحرافات دنیوى و عذاب همیشگى آخرت نجات مى دهند؛ و از نعمت هاى متنوّع و وافر بهشتى بهره مندشان مى سازند.
4 قالَتْ علیها السلام : مَنْ اصْعَدَ إ لىَ اللّهِ خالِصَ عِبادَتِهِ؛ اهْبَطَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ افْضَلَ مَصْلَحَتِهِ.(بحار: ج 67؛ ص 249؛ ح 25)
هر کس عبادات و کارهاى خود ra خالصانه براى خدا انــجـام دهد؛ خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود ra براى او تقدیر مى نماید.
5 قالَتْ علیها السلام : إنَّ السَّعیدَ کُلَّ السَّعیدِ؛ حَقَّ السَّعیدِ مَنْ احَبَّ عَلیّا فى حَیاتِهِ وَ بَعْدَ مَوْتِهِ.(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2؛ ص 449 )
همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پــس از رحلتش خواهدبود.
6 قالَتْ علیها السلام : إلهى وَ سَیِّدى ؛ اءسْئَلُکَ بِالَّذینَ اصْطَفَیْتَهُمْ؛ وَ بِبُکاءِ وَلَدَیَّ فى مُفارِقَتى اَنْ تَغْفِرَ لِعُصاهِ شیعَتى ؛ وَشیعَهِ ذُرّیتَى .(کوکب الدّرىّ: ج 1؛ ص 254.)
خداوندا؛ be حقّ اولیاء و مقرّبانى ke آنها ra برگزیدهاى ؛ و be گریه فرزندانم پــس از مرگ و جدائى من ba ایشان ؛ از تو مى خواهم گناه خطاکاران شیعیان و پیروان ما ra ببخشى .
7 قالَتْ علیها السلام : شیعَتُنا مِنْ خِیارِ اءهْلِ الْجَنَّهِ وَکُلُّ مُحِبّینا وَ مَوالى اَوْلیائِنا وَ مُعادى اعْدائِنا وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسانِهِ لَنا.(بحارالا نوار: ج 68؛ ص 155؛ س 20؛ ضمن ح 11.)
شیعیان و پیروان ما؛ و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان ke دشمن دشمنان ما باشند؛ نــیــز آنهایى ke ba قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود.
8 قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ یَابْنَ الْخَطّابِ لَوْلا إ نّى اکْرَهُ انْ یُصیبَ الْبَلاءُ مَنْ لاذَنْبَ لَهُ؛ لَعَلِمْتَ انّى سَاءُقْسِمُ عَلَى اللّهِ ثُمَّ اجِدُهُ سَریعَ الاْ جابَهِ. 1
حضرت be عمر بن خطّاب فرمود: سوگند be خداوند؛ اگــر نمى ترسیدم ke عذاب الهى بر بى گناهى ؛ نازل گردد؛ متوجّه مى شدى ke خدا ra قسم مى دادم و نفرین مى کردم ... و مى دیدى چگونه دعایم سریع مستجاب مى گردید.
9 قالَتْ علیها السلام : وَاللّهِ؛ لاکَلَّمْتُکَ ابَدا؛ وَاللّهِ لاَ دْعُوَنَّ اللّهَ عَلَیْکَ فى کُلِّ صَلوهٍ. 2
پس از ماجراى هجوم be خانه حضرت ؛ خطاب be ابوبکر کــرد و فرمود: be خدا سوگند؛ دیگر ba تو سخن نخواهم گــفــت ؛ سوگند be خدا؛ در هــر نمازى تو ra نفرین خواهم کرد.
10 قالَتْ علیها السلام : إنّى اُشْهِدُاللّهَ وَ مَلائِکَتَهُ؛ انَّکُما اَسْخَطْتُمانى ؛ وَ ما رَضیتُمانى ؛ وَ لَئِنْ لَقیتُ النَبِیَّ لا شْکُوَنَّکُما إلَیْهِ. 3
هنگامى ke ابوبکر و عمر be ملاقات حضرت آمدند فرمود: خدا و ملائکه ra گواه مى گیرم ke شما مرا خشمناک کرده و آزردهاید؛ و مرا راضى نکردید؛ و چـنـانـچه رسول خدا ra ملاقات کنم شکایت شما دو نفر ra خواهم کرد.